پرسنل یک سازمان مشتری‌های درون سازمانی آن سازمان هستند. اگر فروش را یک فرآیند احساسی در نظر بگیریم و اینکه با دل‌مان خرید می‌کنیم بعد با عقل‌مان برایش دلیل می‌آوریم. اگر مشتری را یک انسان کامل در نظر بگیریم که دارای قلب و روح است و باید به تمام ابعاد وجودی آن توجه کرد. باید در گزینش منابع انسانی، برنامه‌ریزی برای سنجش تناسب بین توانمندی‌ها و نیازهای سازمان با نیازها و توانمندی‌های فرد گزینش‌شونده، انجام شود. می‌توانیم مهم‌تر از توانمندی منابع انسانی، متناسب بودن توانمندی پرسنل و هم‌سویی فکری پرسنل با سیاست‌های کاری و حرفه‌ای سازمان در نظر گرفت.

زیرا می‌توان با آموزش، توانمندی‌های حرفه‌ای پرسنل را ارتقاء بخشید ولی اگر از نظر فکری با سیاست‌های کاری و حرفه‌ای سازمان هم‌سو نباشند، کار برای پرسنل لذت‌بخش نخواهد بود و تعهد در بهترین حالت، تعهد حرفه‌ای خواهد بود. در نتیجه ریسک جدا شدن پرسنل از سازمان افزایش می‌یابد و موفقیت سازمان در نظر پرسنل فقط انجام وظیفه خواهد بود. در نتیجه، ارزیابی و استخدام و بعد ارزیابی عملکرد پرسنل بسیار اهمیت خود را نشان می‌دهد. بنابراین طراحی برنامه‌ای مناسب به منظور جذب نیرو و برنامه آموزشی مناسب و ارزیابی عملکرد پرسنل، قبل از استخدام، بسیار الزامیست.